این رساله « آثار التقوی » ، در احوال و آثار عالم فاضل محقق مدقق ، فانی در ولاء خاندان رسول صلی الله علیه وآله وسلم ، و مخلصِ پناهنده به آستان ولی عصر و امام زمان و مهدی آل محمد عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف ، یعنی : سیّد پاکیزه پرهیزکار ، حاج میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی شهیر به احمد آبادی - که خداوند تربت پاکیزهاش را قداست بخشد و او را با امامان معصوم صلواتاللَّه علیهم اجمعین محشور گرداند - میباشد .
بدین خاطر این را مینگارم که با کتاب ( مِکْیالُ الْمَکارِم فی فَوائَدِ الدُّعاء لِلْقائِمِ علیه السلام ) بوده باشد ، کتابی که نامبرده جلیل القدر تألیف کرده ، و در محافل و مجامع علمی مورد قبول افتاده و مکرر چاپ شده و از طرف علما و فضلا مورد استقبال واقع گردیده است .
خاندان علمی مؤلف
سیّد مؤلّف بزرگوار ما در خاندانی که پشت اندر پشت آرم تقوی و پاکی داشتهاند پرورش یافت . در این خاندان رجال و شخصیتهای معروف و مشهوری بودهاند که پیوسته مورد احترام و مراجعه مردم قرار گرفتهاند . این خط علم و تقوی هنوز هم در این فامیل اصیل امتداد دارد و علمای معروف و نامداری در بین آنها هست که امیدهای درخشان امّت مسلمانند . پدرش سیّد میرزا عبدالرزاق فرزند میرزا عبدالجواد بن حاج سیّد محمد مهدی موسوی نائب الصدر اصفهانی خراسانی ، ملقب به افتخارالدّین ، یکی از علمای معروف به اجتهاد و درستی بوده و در مسجد حرم حضرت سید اسماعیل نواده امام زین العابدین علیه السلام ( 3 ) اقامه جماعت میکرده ، در بین الطّلوعین روز جمعه 28 محرم 1319 وفات یافته است .
فرزند برومندش در یکی از تألیفاتش درباره او چنین گفته : عالم ربانی و حبر صمدانی ، آنکه هر دو مرتبه علم و عمل را حائز گردیده و از هر نقص و زشتی اجتناب ورزیده ، فقیه آل رسول و رئیس علمای فحول . . . .
مادر او صبیّه مرحوم حاج میرزا حسین نائب الصدر متوفی به سال 1326 بوده است . در جلد دوم مکیال خوابی نقل میکند که بر حسن حال پدر بزرگش دلالت دارد .
و پسر عمّهاش ، سیّد میرزا اسداللَّه است که قسمتی از مقدّمات را نزد او خوانده و دائی او سیّد میرمحمد صادق مدرّس - از مجتهدین و مدرّسین بزرگ اصفهان - که مؤلف بعضی از نظریات تفسیری خود را از او نقل میکند ، بودهاند .
اساتید او
مؤلف بزرگوار رضی الله عنه ، نزد عدّهای از علما و اساتید بزرگ شاگردی کرده و بعضی از آنها را با تجلیل و احترام زیاد ضمن تألیفات خود یاد کرده ، و از برخی از آنان اجازه اجتهاد و روایت گرفته است . اینک چند تن از آنان را که به دست آوردهایم در اینجا نام میبریم : 1 - پدرش سیّد عبدالرزاق موسوی .
2 - پسر عمّهاش سیّد میرزا اسداللَّه که صرف و نحو را نزد او خوانده است .
3 - سیّد محمود حسینی گلشادی اصفهانی که کتاب مغنی و غیر آن را نزد او خوانده و بعضی از نظریّات ادبی او را در تألیفات خود نقل کرده است .
4 - سیّد ابوالقاسم دهکردی که اجازه اجتهاد و روایت از او گرفته است .
5 - شیخ عبدالکریم جزّی که اجازه روایت از او گرفته است .
6 - حاج آقا منیرالدّین بروجردی اصفهانی .
7 - حاج میرزا بدیع درب امامی .
8 - آقا محمّد کاشانی ، [معروف به آخوند کاشی] .
وی به دوست بزرگوار ما استاد محقق مرحوم معلم حبیب آبادی در دو کتابش « وَظیفَةُ الْاَنامِ » و « نُورُ الْاَبْصار » اجازه حدیث داده و ما توسط این دوستمان از ایشان روایت میکنیم .
از ولادت تا وفات
مؤلف معظم - که رضوان الهی بر او باد - به سال 1301 هجری در اصفهان ( 4 ) متولد شد و در سال 1348 همانجا وفات یافت ، یعنی چهل و هفت سال در این دنیا زندگی کرد و از سنین جوانی قدم به مرحله پیری ننهاد . با وجود این آثار ارزنده علمی او در حدّ کمال و پختگی و ژرف نگری و ریشهدار است ، و این به خاطر خلوص نیّت و پاکی قصد و نظر در تحصیل علم و پیمودن مراحل تعلیم میباشد که در عمل ، تلاش خالصانهاش در توجّه به سوی اللَّه بوده ، از غیر او بریده بود .
اضافه بر این ارادت شدیدی نسبت به خاندان رسالت و ائمه هدی علیهم السلام داشت ، و در تمام احوال به آنان توسل میجست ، و در همه افعال و اقوالش به ایشان اقتدا میکرد ، و از آن بزرگواران پیروی مینمود ، و از تعالیم مقدّسه آنها بهره میگرفت .
به خصوص به امام منتظر حجة بن الحسن عجلاللَّه فرجه الشریف توجّه ویژهای داشت ، و در معرفت آن حضرت و انجام وظایفی که لازم است اهل ایمان در زمان غیبت انجام دهند به مراحل و منازل والا و شامخی نایل آمده بود ، به طوری که چند کتاب و رساله مهمّ و سودمند در این باره تألیف کرده که مهمترین آنها همین کتاب ( مکیال المکارم ) است ، که به تفصیل دربارهاش سخن خواهیم گفت .
توجه به سوی خدا
در زندگی این سیّد بزرگوار مؤلّف - اعلی اللَّه مقامه الشریف - خصوصیّت قابل تقدیری وجود دارد که لازم است به آن توجه شود و آن عبارت است از اینکه : او به شئون و زرق و برق دنیا وقعی نمینهاد ، و به اندکی از امور معیشت و کمی از مادیّات قناعت کرده بود ، گویی که این فرمایش امیرمؤمنان علی علیه السلام همیشه در پیش چشمش مجسّم بود : « القنَاعَةُ کَنْزٌ لا یَفْنی » ؛ قناعت گنجی بیپایان است .
در امور مادّی جامه قناعت پوشیده ، از خلق اعراض نموده و به طلب علم و کمال پرداخته بود . نه در پی جاه و جلال میرفت و نه در جمع مال و منال میکوشید؛ دنیا و آخرت خویش را با ولای خاندان رسولاللَّه آباد ساخته بود که :
هر که را خیمه به صحرای قناعت زدهاند
گر بلرزد همه وی را غم ویرانی نیست
با وجود عمر کوتاهش آثار علمی و فرزندان صالحی به یادگار گذارده که بهترین ذخیرهها و ارزندهترین یادگارها است ، و هنوز نوادگانش از برکات انفاس قدسیّهاش برخوردار و باتقوی و فضیلت مأنوسند : « و این از فضل خداوند است که به هر که از بندگان صالح خود بخواهد عنایت فرماید » .
دوران او پر از حوادث و مشکلات بود؛ قتل و غارت ، قحطی و گرانی همه جا رواج داشت ، و فرقههای باطل و روشهای گمراه کننده در جامعه راه مییافت ، به خصوص شهر اصفهان که در آن هنگام به بدترین محنتها و بلاها گرفتار بود ، با این حال در گوشهها مردانی بزرگ - از جمله سیّد بزرگوار ما - به تکمیل ایمان پرداخته و با دلهای پر اطمینان به فراگیری علم و کوشش در عمل توجه نمودهاند و حوادث روزگار در آنها تأثیری نگذاشته و مصائب و محنتها آنان را متزلزل نساخته است ، و از تلاش پیگیر دست برنداشتهاند ، که اگر ایشان را با دیگران مقایسه کنیم ، خواهیم دید تفاوت ره از کجاست تا به کجا ، و آن هنگام است که با دیده إعجاب و عظمت به آنان خواهیم نگریست .
نسخهنویسیها و تألیفات او
از جمله فعالیّتهای مؤلف که در کنار کارهای ارزنده علمی خود انجام داده ، نسخه برداشتن از روی کتابهای گرانبهایی است که به مطالعه و درس آنها نیاز داشته است ، از جمله کتاب ( نِصابُ الصِّبْیان ) را به سال 1310 و کتاب ( اَلْمُفَصَّل ) زمخشری را به سال 1319 و کتاب ( تَوْضیحُ الْاَلْغاز ) فاضل ایجی را در سال 1317 و ( شَرْحُ الْکافِیَه ) خُبیصی ، و ( کتابی در نحو ) را در سال 1317 استنساخ کرده است .
و امّا مؤلفات او عبارت است از :
- تفسیر قرآن کریم ، عربی .
- تَذْکِرَةُ الطَّالِبینَ فی تَرْجَمَةِ آدابِ الْمُتَعَلِّمینَ؛ بیش از دویست بیت مثنوی است که بنا به درخواست میرزا احمد ادیب جواهری در سال 1319 آن را به نظم درآورده است ( 5 ) .
- مِکْیالُ الْمَکارِم فِی فَوائِد الدُّعاء لِلْقائِمِ علیه السلام؛ که همین کتاب است .
- اَبْوابُ الْجَنّاتِ فی آداب الْجُمُعات؛ فارسی است و آن را به سال 1326 در بیست و پنج سالگی تمام کرده است .
- بَساتینُ الْجِنانِ فِی الْمَعانی وَ الْبَیانِ ، شرح عربی بر ارجوزه آقا محمد است ، و در ماه صفر سال 1319 تألیف آن را به پایان رسانیده است .
- آدابُ صَلاةِ الْلَیْلِ؛ عربی است و آن را به درخواست یکی از فضلا تألیف کرده است .
- وَظیفَةُ الْاَنامِ فی زَمَنِ غَیْبِةِ الْاِمامِ؛ فارسی است و در دو جزء و دو بار چاپ شده است .
- نُورُ الْاَبْصارِ فی فَضیلَةِ اِلْانتِظارِ؛ فارسی است .
- کَنْزُ الْغَنائِمِ فی فَوائِدِ الدُّعاء لِلْقائِمِ ، فارسی است [اخیراً این دو کتاب به نام راز نیایش منتظران چاپ شده است] .
- سِراجُ الْقُبُور ، در آداب نماز شب .
- توضیحُ الشَّواهِد ، در توضیح شواهد کتاب « جامِعُ الشَّواهِد » .
- تَرْغِیبُ الطُّلاب ، در نحو .
- اَنیسُ الْمتَأَدِّبین ، در شرح هِدایَةُ الطَّالِبینَ .
- کتاب اَلْمَنابِرِ در مواعظ .
- دیوان شعر؛ تخلص او « تقی » است .
- مَحاسِنُ الْأَدیبِ فی دَقائقِ الْاَعارِیبِ ، در چهارم جمادی الآخره به سال 1319 تألیف آن پایان یافته است .
شعر او
سیّد بزرگوار ما رضی الله عنه در ساعتهای فراغت قصاید و ابیاتی میسروده و اشعار خود را به خاندان عصمت و به ویژه امام مهدی عجلاللَّه فرجه اختصاص داده است . اشعار او در لابلای تألیفات و نوشتههایش پراکنده میباشد ، و تخلّص او « تقی » و احیاناً « شرعی زاده » بوده است ، نمونهای از اشعار او چنین است :
درباره حضرت حجة بن الحسن عجلاللَّه فرجه :
ای وصل تو غایة المراد دل ما
وی ذکر تو زیب و زیور محفل ما
اندر دل ما لشکر غم منزل کرد
ز آن روز که دور گشتی از منزل ما
و نیز از سرودههای او است :
یا رب فرجی که ما اسیریم
یا رب کرمی که ما فقیریم
مائیم لئیم و تو کریمی
ما غرق گناه و تو رحیمی
و در قصیدهای طولانی آورده است :
گر همی جویی وصال یار را
کن برون از قلب خود اغیار را
چونکه آن یعقوب شیخ المرسلین
حبّ یوسف گشت در قلبش مکین
چونکه غیر آمد به دل دلدار رفت
شد مقام ظاهر و اسرار رفت
حق تعالی خواست بیدارش کند
فارغ از هر چیز جز یارش کند
مبتلایش کرد بر درد فراق
ماه روی یوسفش شد در محاق
و در معمّا چنین گفته :
چیست آن هیئتی که جانش نیست
میزند نعره و زبانش نیست
گاه میگرید و ندارد چشم
گاه میخندد و دهانش نیست
و نیز درباره حضرت حجّت علیه السلام سروده است :
ز دوری رخت ای پادشاه حسن و جمال
رسیده جان به لب عاشقان تَعال تَعال
بذکر حسن تو کرّوبیانِ عالم قدس
یُسَبّحُونَ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ
امام مهدی هادی شهنشه دو جهان
سمیّ خَتْمِ رُسُل ما حیِ رسومِ ضلال
تعریف او در نوشتهها
تا آنجا که من اطلاع دارم ، نخستین کسی که بیوگرافی او را نوشته ، دوست ما ، عالم فاضل کامل ، مرحوم میرزا محمّد علی معلّم حبیب آبادی است ( 1308- 1396 ) ، که در سه کتاب از تألیفات خود از او یاد کرده در کتاب خطّی خود « الامالی » ص 129 گفته است .
از علمای بزرگ و سادات جلیل اصفهان بود . در مسجد مرقد مطهّر سیّد اسماعیل نواده امام زینالعابدین علیه السلام ( 6 ) در جای پدرش مرحوم سیّد میرزا عبدالرزّاق موسوی اقامه جماعت میکرد ، و در جمع کردن اخبار و آثار وارده درباره حضرت مهدی علیه السلام بسیار اهتمام داشت . مادرش دختر مرحوم حاج میرزا حسین نایب الصّدر بود ، و دائیش حاج میرمحمد صادق مدرّس . اشعار متوسّطی نیز درباره حضرت حجّت علیه السلام میسرود و تخلّصش ( تقی ) بود ، و خط خوبی داشت .
و نیز در کتاب « مقالات مبسوطه » نوشته است :
بر اساتید بزرگ اصفهان شاگردی کرد تا جایی که از علمای مبرّز و کسانی که اجتهادشان مسلّم بود گردید . چند سال پیش از فوتش بین من و او رابطه دوستی برقرار شد ، و مکرّر در خانهاش در محلّه « یزدآباد » - از محلّههای اصفهان - او را ملاقات کردم . سالها با قناعت و عفاف زندگی کرد ، و چندین بار به مکّه مکرمه و عراق برای حج و زیارت ائمّه اطهار علیهم السلام به نیابت از بعضی مؤمنین سفر کرد؛ و در رجب سال 1348 مختصر چیزهایی که داشت فروخت و به عراق رفت ، و پس از بازگشت به بیماری دچار شد که به زندگیش خاتمه داد .
و در کتاب « مکارم الآثار » ذیل وقایع سال 1301 گفته :
. . . سیّدی نجیب و فقیهی ادیب بود ، و از علمای برجسته اصفهان بود . خطّ ملیح و شعر خوبی داشت . . . مردم در نوشتن عریضه برای امام زمان علیه السلام و زیارت عاشورا به او معتقد بودند . . . بارها به خدمتش مشرف شدم و از او بسیار استفاده نمودم . . . .
شیخ ما آیةاللَّه علّامه شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز در کتاب « نقباء البشر » ، ص 258 نوشته است :
عالم فاضل و سخنور توانایی است . . . از علمای بزرگ بود که به وظایف شرعی و امامت جماعت و وعظ و غیر اینها اشتغال داشت .
همچنین مرحوم شیخ الادباء حاج میرزا حسن خان انصاری معروف به « شیخ جابری » در کتاب خود « تاریخ اصبهان » ج 3 ، ص 53 گفته است :
میرزا سیّد محمد تقی بن میرزا عبدالرزاق احمدآبادی از معاصرین ، و دارای تألیفاتی است . . . چندین سال با او دوستی داشتیم ، و همچون پدرش خوش خط بود ، و در جوانی درگذشت .
سیّد فاضل صالح ، حاج سیّد مصلح الدّین نیز بیوگرافی مختصری از وی در « رجال اصبهان » آورده است ، مراجعه شود . همچنین زرکلی در « اَلأعْلام » ج 6 ص 289 و کَحّاله در « مُعْجَمُ الْمُؤلِفین » ج 9 ص 131 و مشار در « مؤلّفین کتب چاپی » ج 2 ص 282 شرح حال ایشان را آوردهاند ، و کحّاله مدفن وی را به اشتباه همدان ذکر کرده است .
این کتاب
مِکْیالُ الْمَکارِم فِی فَوائِد الدُّعاء لِلْقائِمِ ، کتابی ارزنده ، ابتکاری ، و مهم است . مؤلف بسیاری از مطالب مربوط به عقیده مهدویّت و موضوع حضرت حجّت علیه آلاف الصّلاة و السّلام را تحت عنوان : « دعا برای آن حضرت و تضرّع به درگاه الهی برای حفظ وجود شریفش از ناملایمات و آفات » مورد بررسی قرار داده است .
مؤلّف در سال 1330 به حجّ بیتاللَّه الحرام سفر کرد؛ در مکه مکرمه وبای شدیدی پیش آمد و بسیاری از حجّاج و زائرین را از پای درآورد؛ پس با خداوند پیمان بست که اگر سالم به وطن بازگردد ، به تألیف این کتاب بپردازد ، و چون به وطن مراجعت کرد عهد خود را وفا نمود ، و این صفحههای پر از تحقیقات علمی و تدقیقات لطیف و پرمحتوی که مورد نیاز طالبان علم است را تنظیم کرد .
مؤلّف رضی الله عنه در مقدّمه کتاب اشاره کرده که شدّت شوق او به دیدار امام زمانش عجّلاللَّه فرجه او را بدانجا رساند که در خواب به زیارت و دیدار آن حضرت شرفیاب شد ، و به امر و دستور آن جناب اقدام به تألیف این کتاب کرد ، و حتّی اسم آن را هم خود آن حضرت نهاد . و به حقّ باید گفت : این اثر آیینه صاف خوش ذوقی و طبع روان مؤلف و اساتید گرامی او است ، و نیز نمونهای از تحقیقات علمی صحیحی است که در آن زمان در حوزه علمیه اصفهان رواج داشته ، یعنی اوائل همین قرنی که اواخر آن را میگذرانیم .
این کتاب مشتمل بر بحثهای مختلف و بسیار با اهمیت در زمینههای حدیث ، فقه ، کلام ، رجال و حتّی فلسفه و ادبیّات است که با اسلوب بدیع و سبک جالب و نتیجهگیریهای درستی توأم میباشد .
دلیل بر این معنی اشاره به تذکّر مؤلّف در ج 2 ص 359 به دو اشتباه از دو شخصیّت برجسته علمی است؛ یکی در کتاب « غیبت » شیخ الطائفه طوسی است که آن را به غلط نسخهبرداران نسبت داده ، و دیگری در مشیخه صدوق که در کتاب « مستدرک الوسائل » آمده است و پس از این تذکر گفته :
و امثال این امور که عالم را بر کاوش و جستجو وامی دارد ، و موجب رسیدن به اموری میشود که از آن غفلت داشته است ، پس ای برادران بر شما باد کوشش و جدیّت که خداوند هیچ جویندهای را نومید نمیسازد .
کتاب حاضر هشت بخش دارد به مقدار ابواب بهشت برین ( جنةالمأوی ) ، و بار اوّل به همت فرزندان برومندش به سال ( 1369 ق ) در اصفهان به زیور طبع آراسته شد ( یک جلد در 587 صفحه ) و دیگر بار در دو جلد به طور جالب و ممتازی به چاپ میرسد ( سال 1398 ق ) .
درگذشت او
در ماه رجب سال ( 1348 ق ) برای زیارت به عراق رفت و چون بازگشت شب سه شنبه اواخر ماه شعبان همان سال بیمار شد ، و در بستر افتاد تا اینکه 25 ماه رمضان ، دو ساعت و نیم بعد از مغرب رخت از جهان برکشید ، و در قبرستان تخت فولاد کنار پدر شریفش به خاک سپرده شد .